♥فقط خدا♥

چشم ها اورا نمیبینند..ولی او همه ی چشم هارا میبیند

♥فقط خدا♥

چشم ها اورا نمیبینند..ولی او همه ی چشم هارا میبیند

♥فقط خدا♥

تنها امیدم خداست

"نگران نیستم...
نگران هیچکس نیستم...
دنیا تمام می شود،
یا به بهشت می رویم...یا به جهنم...!
هر دو ...سرزمین خدا هستند...!
مهم دیدار خداست...
سلام خدا...
یک چیز بیشتر نمی گویم...
دوستت دارم...
راستی گفتی نا امید نباش...
من هم روی حرفت حساب باز کردم...
میدانم تو به من دروغ...
نمی گویی...

آخرین نظرات

کریم فقط خـــــداســت

سه شنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۰۷ ب.ظ

درویشی تهی‌‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد . کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند .
کریم خان گفت : این اشاره‌ های تو برای چه بود ؟
درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم .
آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده ؟کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛ گفت چه می‌خواهی ؟


درویش گفت : همین قلیان ، مرا بس است !چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت . خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌ خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد !روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت .
ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشاره‌ای به کریم خان زند کرد و گفت : نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست . . .

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۱۸

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">