گاهی شاپرکی را از تار عنکبوت می گیری ،
خیلی آرام ...
تا رهایش کنی ؛
شاپرک میان دستانت له می شود ...
نیت ِ تو کجا
و سرنوشت او کجا ...
👈 راه های استجابت دعا :
💮1.هدیه کردن5 اناانزلنابه امام جوادالائمه وخواستن حاجت
💮2-نیت چهل روزه حدیث شریف کساء
💮3-نیت چهل روزه زیارت عاشورا و استغاثه به امام حسین وگفتن ذکریاکاشف الکرب أن وجه الحسین إکشف الکربی به حق أخیک الحسین(ع)
💮4_ذکرصلوات
💮5_دائم الوضوبودن
💮6_خواندن دعای توسل ووقتی به اسم امام جوادرسیدیدگفتن 100مرتبه یاجوادالائمه ادرکنی و100مرتبه ذکرصلوات
💮7-دعای نادعلی وزیارت امین الله
💮8_ایه الکرسی
کپی کنیدتوگروه ها تاهرکی حاجت داره حاجت رواشه ان شاالله
التماس دعا...
یاعلی🌷🌷🌷🌷
سلام
کیا تا حالا بخاطر مشکلات مالی اصلا حرم امام رضا نرفتن اگه خیلی دوس داری بری ولی نمیشه تو مؤسسه محبان الرضا ثبت نام کن به قید قرعه هر ماه چند نفر میبرن حرم با هزینه رایگان مهمون امام الرئوف انیس النفوس هستین .این طرح فقط شامل استان های غیر از خراسان های جنوبی شمالی و رضویی هست
جهت ثبت نام
اسم و فامیل سن و شهر خودتون رو به شماره 09152220320.
و یا شماره 09367065225
ارسال کنید و منتظر بمونید .
شرط این سهمیه واسه کسانیه که کلا تو عمرشون حرم نرفتن .
بعشق امام رضا تو گروه هات بفرس شاید کسی تا حالا نرفته و قسمتش بشه
**این پست محشره**
چند نفر از پلی عبور می کردند که ناگهان دو نفر به داخل رودخانه خروشان افتادند…
همه در کنار رودخانه جمع شدند تا شاید بتوانند بهشون کمک رسانند…
ولی وقتی دیدند شدت آب آنقدر زیاد است، که نمی شه براشون کاری کرد…
به آن دو نفر گفتند که امکان نجاتتون وجود نداره! و شما به زودی خواهید مرد !!!
در ابتدا آن دو مرد این حرف ها را نادیده گرفتند و کوشیدند که از آب بیرون بیایند
اما همه دائما به آنها می گفتند که تلاش تون بی فایده هست و شما خواهید مرد !!!
پس از مدتی یکی از دو نفر دست از تلاش برداشت و جریان آب او را با خود برد.
اما شخص دیگر همچنان با حداکثر توانش برای بیرون آمدن از آب تلاش می کرد….
بیرونی ها همچنان فریاد می زدند که تلاشت بی فایده هست …
اما او با توان بیشتری تلاش می کرد و بالا خره از رودخانه خروشان خارج شد . وقتی که از آب بیرون آمد، معلوم شد که مرد نا شنواست.
در واقع او تمام این مدت فکر می کرده که دیگران او را تشویق می کنند!
(( ناشنوا باش وقتى همه از محال بودن آرزوهایت میگویند ))
گفتم خدایاچگونه آغازکنم؟؟
گفت به نام من
گفتم خدایاچگونه آرام گیرم؟؟؟
گفت به یادمن
گفتم خدایاخیلی تنهایم؟؟؟
گفت تنهاترازمن؟
گفتم خدایاهیچ کسی کنارم نمانده؟؟؟
گفت به جزمن
گفتم خدایاازبعضی هادلگیرم
گفت حتی ازمن؟
گفتم خدایاقلبم خالیست
گفت پرکن ازعشق من
گفتم دست نیازدارم
گفت بگیردست من
گفتم بااین همه مشکل چه کنم؟؟؟
گفت توکل کن به من
گفتم احساس میکنم خیلی ازت دورم
گفت نه،نزدیکترین به تو ،من
گفتم برای ارزوهایم چه کنم؟؟؟
گفت تلاش،به امیدمن
گفتم چگونه ازین دنیادل بکنم وبرم؟؟
گفت به امید دیدارمن
گفتم چگونه پایان دهم؟؟؟
گفت حافظ ونگهدارتو،من
گفتم خدایاچرا اینقدر میگویی من؟؟؟
گفت چون من ازتوهستم وتوازمن...
باخداباش وپادشاهی کن..
بی خداباش و هرچه خواهی کن
لحظه هاتون خدایی...
پیشنهاد میکنم این مناجات رو بخونین, خیلی دلنشینه.
از کتاب مناجات نامه چوپان معاصر نوشته رضا احسان پور
خدایا!
مرا به خاطر
همهی مورچههایی که کشتهام
ببخش
خدایا!
ممنونم که فقط یکی هستی
چینیها عمراً بتوانند تقلبیات را بسازند
خدایا!
مرا ببخش که بعضی وقتها با تو
شبیه کت و شلوار پلوخوری رفتار کردهام!
یعنی فقط زمانی سراغت آمدهام که
احتیاجت داشتهام
خدایا!
من از اختیارهایم میترسم
فردا، پسفردا، خودت به خاطر همهی آنها
یقهام را میگیری
خدایا!
من اگر بسوزم
بوی گند میدهم!
خود دانی، میخواهی بیندازی جهنم، بینداز!
خدایا!
گوشهایم دراز شده است
کی وقت داری بیایم برایم کوتاهش کنی؟
خدایا!
حیف نیست
بهشت به این قشنگی ساختهای،
خدایا...دلتنگ لحظه ای نگاه تو ام
ببین گونه هایم خیس است
نگاهم کن
میدانم گناهانم مانع نگاهت شده است
به حرمت پاکی نگاه معصومینت نگاهم کن
به حرمت عباست...
به حرمت زهرایت...
مولایم!