♥فقط خدا♥

چشم ها اورا نمیبینند..ولی او همه ی چشم هارا میبیند

♥فقط خدا♥

چشم ها اورا نمیبینند..ولی او همه ی چشم هارا میبیند

♥فقط خدا♥

تنها امیدم خداست

"نگران نیستم...
نگران هیچکس نیستم...
دنیا تمام می شود،
یا به بهشت می رویم...یا به جهنم...!
هر دو ...سرزمین خدا هستند...!
مهم دیدار خداست...
سلام خدا...
یک چیز بیشتر نمی گویم...
دوستت دارم...
راستی گفتی نا امید نباش...
من هم روی حرفت حساب باز کردم...
میدانم تو به من دروغ...
نمی گویی...

آخرین نظرات

راضی ام به رضای تو

دوشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۲۱ ب.ظ


یه روز حضرت موسی به خداوند متعال عرض کرد : من دلم میخواد یکی از اون بندگان خوبت رو ببینم .

خطاب اومد : برو تو صحرا . اونجا مردی هست داره کشاورزی میکنه . او از خوبان درگاه ماست .

حضرت اومد دید یه مردی هست داره بیل میزنه و کار میکنه .

حضرت تعجب کرد که او چطور به درجه ای رسیده که خداوند میفرماید از خوبان ماست .

از جبرئیل پرسید . جبرئیل عرض کرد : الان خداوند بلائی بر او نازل میکند ببین او چی کار میکنه .

بلایی نازل شد که آن مرد در یک لحظه هر دو چشمش رو از دست داد.فورا نشست .

بیلش رو هم گذاشت جلوی روش. گفت : مولای من تا تو مرا بینا می پسندیدی من داشتن چشم را دوست می

داشتم . حال که تو مرا کور می پسندی من کوری را بیش از بینایی دوست دارم . حضرت دید این مرد به مقام رضا

رسیده . رو کرد به آن مرد و فرمود : ای مرد من پیغمبرم و مستجاب الدعوه . میخوای دعا کنم خدا چشاتو بهت

برگردونه . گفت : نه . حضرت فرمود : چرا ؟ گفت : آنچه مولای من برای من اختیار کرده بیشتر دوست دارم تا آنچه را

که خودم برای خودم بخواهم .

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۱۷

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">